کتاب منتخب شاهنامه
منتخب شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی به کوشش محمدعلی فروغی – حبیب یغمایی
به مناسبت جشنواره توس در سال ۱۳۵۴ بر هر ایرانی واجب است که با شاهنامهی فردوسی مأنوس باشد و أشعار ممتاز آن را از بر داشته باشد محمدعلی فروغی این خلاصه را میتوان به منزلـﮥ یک دورة تمام شاهنامه قرار داد؛ چه رشتـﮥ تاریخی مطالب به هم پیوسته است و از این جهت نقصانی در کتاب نیست؛ از أشعار ممتاز شاهنامه هم هیچ فردی ترک نشده و خوانندگان میتوانند مطمئن باشند که اگر این کتاب را مرتباً از آغاز تا انجام بخوانند در حالی که کمتر از نصف شاهنامه است مثل آنست که خود شاهنامه را خوانده باشند، زیرا که ترک نشده است إلا بعضی از داستانها که نه از جهت اتصال رشتـﮥ تاریخی لازم بوده و نه از حیث شیرینی و دلنشینی أهمیتی داشته است، و از أشعار هم آنچه حذف شده أبیاتی است که جهت امتیاز خاصی نداشته و ترک آنها به معنی مطالب و داستانها خللی وارد نمیآورده است این تلخیص شاهنامه بدواً از روی یکی از نسخ چاپ بمبئی صورت گرفته بود؛ در موقع طبع به نسخههای چاپ اروپا و همچنین به بعضی نسخ خطی بالنسبه کهنه نیز مراجعه شد در خاتمه لازم میدانم مراتب امتنان کامل خود را از دوست فاضل خویش، آقای مجتبیخان مینوی، ابراز دارم که در موقع طبع این کتاب در مراجعه به نسخ و تصحیح أوراق و تنظیم فهرست لغات به این جانب یاوری شایان نموده و از معلومات و ذوق سلیم خود مرا مستفید ساختهاند. عبارت أخیر فروغی هم نمودار بلندپایگی همکار دانشمند او در همان عُنفوان شباب است و هم نشانگر أدب نفس و حقگزاری بلندنظرانـﮥ پیرمرد که بیتردید با همین خستوئی و تأیید، أمثال مینوی جوان را به طی مراتب عالیتر دانش و تحقیق سوق میداده است. بعدها زمانی که فروغی کتاب منتخب شاهنامه را سامان میداد، حبیب یغمائی به مساعدت و معاضدت او در این خدمت سرافراز شد. …شاهنامهشناسیی پیشرفته و امروزین را در ایران تنی چند بنیان نهادند که محمدعلی فروغی یکی از ایشان است. حق این است که اگر گفتهها و نوشتههای فروغی در باب فردوسی و شاهنامه، از حیث ژرفای آکادمیک به پای تحقیقات همقطار نامورش، یعنی سید حسن تقیزاده، نمیرسد، از منظر لطف و تأثیر و همهگیری و سودبخشی پیش است و دور مینماید که مقالات امثال تقیزاده طیف وسیع و پرشمار خوانندگان فراوانی را که از راه خطابهها و مکتوبات دلنشیبن فروغی به خواندن و بیش خواندن شاهنامه شوقی یافته و با خلاصه و منتخب شاهنامه شاهکار ماندگار فردوسی را بهتر شناختهاند، به خود توانسته باشد کَشید به تعبیر روانشاد استاد حبیب یغمائی، «او از کودکی در دامان محبت پدری که به زبان فردوسی سخن میگفت دهان گشوده، و در خانهای که جز أهل أدب و دانش بدان راه نمیجستند بزرگ شده بود.» ذکاءالملک أول (محمدحسین فروغی) معتقد بود که «ملت ایران از زمان استیلای عرب بر عجم تاکنون سخنسرائی بزرگتر از حکیم فردوسی طوسی پیدا نکرده و زبان فارسی حالیه شاعری دانا به این مقام و استواری کلام در خود ندیده» است . او این اعتقاد را مورد «اتفاق دانشمندان سخنسنج و فصحای بافرهنگ» میدانست پدربزرگ محمدعلی فروغی، آقامحمدمهدی أرباب اصفهانی (ح1234ـ1314 ﻫ.ق.)، از فاضلان و روشنفکران روزگار بوده که از تجارت و زراعت سررشته داشته و از همین راه روزی میخورده و با علوم و معارف جدید اروپائی عهد خویش نیز آشنائی به هم رسانیده و بویژه هیئت و جغرافیای قدیم و جدید را نیک آموخته بوده است. باری، این مرد کاردان محقق که دقت در زوایای زندگانی وی خود مجالی دیگر میخواهد از مصححان متون قدیم و بویژه از پیشروان تصحیح شاهنامه در ایران است. مرحوم فروغی گفته است: اتاترک به من گفت: شما ایرانیها قَدرِ ملیت خود را نمیشناسید، و معنی آن را نمیفهمید، و نمیدانید که ریشه داشتن و حق آب و گل داشتن در قسمتی از زمین، چه نعمتی عظیم است، و ملیت وقتی مصداق پیدا میکند که آن ملت را بزرگان أدب و حکمت و سیاست، و در معارف و تمدن بشری سابقـﮥ ممتد باشد. شما قدر و قیمت بزرگان خود را نمیشناسید و عظمت شاهنامه را درنمییابید که این کتاب سند مالکیت و ملیت و ورقـﮥ هویت شماست؛ و من ناگزیرم برای ملت تُرک چُنین سوابقی دست و پا کُنم… بیتردید برگزاری کنگرة فردوسی در مهرماه 1313 ﻫ.ش.، با حضور «مستشرقین و دانشمندان ایرانشناس ممالک مختلفه و نمایندگان دول خارجه و عدهای از نویسندگان و فضلای مرکز» ، که ـ گویا ـ نخستین گردهمائی علمی و أدبی طراز نو در ایران نیز مسحوبست ـ، یکی از إقدامات فرهنگی مهم آن روزگار در راستای بازیابی همان «هویت» ملی و توجه به منابع و سرچشمههای آن است که فروغی را در آن هنبازی و سررشتهداری بود.برای خرید کتاب منتخب شاهنامه در خدمتیم
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.