کتاب تصویر دوریان گری نوشته اسکار وایلدر
تصویر دوریانگری [The Picture of Dorian Gray]. یگانه رمان اسکار وایلد (آسکر فینگل او،فلهرتی ویلز (1)، 1854-1900)، شاعر و نویسنده ایرلندی،که در 1890 در مجله ماهانه لیپینکات (2) و در 1891 به صورت کتاب انتشار یافت. تصویر دوریان گری که به سبب موضوع وهمی و خیالیاش مشابهتهایی با چرم ساغری بالزاک (3) و «تصویر بیضی شکل» داستانهای شگفتانگیز پو (4) دارد، رمانی حقیقی نیست، بلکه داستان فلسفی مهمی است. دوریان گری جوان بسیار زیبایی است که تا سرحد پرستش عاشق زیبایی و لذت است، اما این عشق و علاقه، مثل عشق و علاقه وثنیمذهبان یونان و روم باستان، آرام و بیدغدغه نیست، بلکه به صورتی درخور وارث واپسین رمانتیسم، عشق و علاقهای آتشین و اضطرابآور است. وقتی که دوست نقاش دوریان، بازیل هالوارد (5)، تصویری را که از او کشیده است و وی را در اوج جوانی و زیبایی نشان میدهد به او پیشکش میکند، از تصور زودگذریِ این نعمتهای بیبدیل به شدت دستخوش درد و غم میشود: زمان، با آن قوت و نفوذ یگانهاش زیبایی و جوانی را نابود میکند. با این همه، در پرتو جادوی نذری که کرده است، هیچیک از تبدلها و فراز و نشیبهای زندگی در چهره زنده و کامل دوریان اثری به جای نمیگذارد. دوریان به رغم فسادها و جنایتهایش، جوان و پاک خواهد ماند و تنها تصویرش حامل آثار گذشت عمر و زمان خواهد شد. آنگاه دوریان، به اتفاق لرد هنری واتون (6)، کلبی مذهب ظریف و متشخصی که اندرزهایش سرانجام باعث فساد اخلاق وی شده است،زندگی هرزه و عشرتپرستانهای پیش میگیرد و به عشق سیبیل وین (7)، سیمای بسیار نازینین دوشیزهای که به سرعت پای در زندگی وی میگذارد و عشقش هرآیینه میتوانست وسیله نجات وی را فراهم بیاورد، به چشم تحقیر مینگرد و حتی به جایی میرسد که بازیل، آن مرد صدیق و بیریا و پاکدان را هم، به هنگامی که در مقام ملامت راه و رفتار و زندگی ننگینش برمیآید، میکشد. اما تصویر، بهتر از هرسخنی، مدام فریب و نیرنگ زندگی دوگانه دوریان را به وی یادآور میشود و سیمای راستین او را که برهمه ناشناخته است، با گویایی بیرحمانه خود در برابر چشم وی قرار میدهد. سرانجام، دوریان که در برابر اضطراب شکست خورده است، ضربه خنجری بر تصویر میزند؛ و چنان که گویی خنجر را برسینه خود زده است، نعشش بر زمین میافتد. پیشخدمتها به سویش شتافتهاند، تصویر مخدوم خود را، به گونهای که همیشه دیده بودند، بسیار زیبا و جوان میبینند و روی زمین چشمشان به جسد مردی میافتد که «لباس شب به تن و کاردی بر سینه دارد. چهرهاش پژمرده و چین خورده و نفرتانگیز بود. و پس از بررسی انگشترهایش بود که این مرده را بازشناختند.» زندگی، به محض درهم شکستن افسون، بر دوریان چیره شده است. تصویر دوریان گری، چه از حیث اصالت موضوع و چه به سبب برانگیختن کنجکاوی بیمارگونه مردم کتابخوانی که خواستند در میان زندگی سراپا فساد دوریان و زندگی وایلد مشابهتی ببینند، انعکاس بزرگی یافت. سبک متصنعی که در هرصفحهای دیده میشود قدرت هیجانانگیزی این اثر را، که در هرحال کاملترین و بارزترین نمونه مکتب منحط انگلستان در اواخر قرن نوزدهم است، کاهش میدهد. این اثر نشانه واکنش شدید و تهورآمیزی در مقابل تمام عصر ملکه ویکتوریا و در مقابل اخلاق سراپا وسواس طبقه بورژوازی است که دعوی آن داشت که هنر را ابزار تعلیم و تربیت بسازد. این رمان، که غنای انشا و ابداع نویسنده، در خلال آن، موفقیتآمیزترین بیان خویش را پیدا میکند، به سبکی بسیار درخشان و ظریف نوشته شده است و جای وسیعی به امور موهم تناقض میدهد. وایلد، با این اثر، بر آن بود که نشان بدهد هنر، که با یگانه قوت و نفوذ خویش مرزهای نیکی و بدی را نابود میکند، چه «تحول و تغیر» نیرومند و مؤثری در واقعیت پدید میآورد.برای خرید کتاب تصویر دوریان گری با ما تماس بگیرید
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.