فروغ الزمان فرخزاد در هشتم دی ماه سال هزارو سیصدو سیزده در خیابان عین الدوله شهر تهران چشم به جهان گشود ؛او فرزند سرهنگ محمد فرخزاد و خواهر فریدون فرخزاد شاعر و مجری تلوزیون ملی و همچنین پوران فرخزاد شاعر و مترجم نامدار ایرانی است. در شانزده سالگی وی دلباخته یکی از بستگان مادریش که یکی از کاریکاتورست ها و طنز پردازان نامی ایران بود به نام پرویز شاپور میشود و سال هزارو سیصدو سی با او ازدواج میکند ثمره این ازدواج فرزندی به نام کامیار بود. این ازدواج بعد از چند سال منجر به جدایی میشود.
فروغ فرخزاد پنج دفتر شعر منتشر کرد به نام اسیر؛ عصیان؛ دیوار ، تولد دیگر و ایمان بیاور به اغاز فصلی سرد..
اشنایی فروغ با ابراهیم گلستان که خود از نوابغ عالم نویسندگی و فیلمسازی بود باعث شکل گیری بلوغی نو و تحولی در ساختار فکری و جهانبینی در فروغ شد .
اشعار فروغ ان زمان به شدت مورد نقد جامعه سنتی
قرار گرفت، او بدون پرده از احساسات درونی زنانه خود سخن میگفت.
در سال هزارو سیصدوسی هفت فروغ توجهش جلب سینما شد و با راهنماییهای ابراهیم گلستان در سال هزارو سیصدو چهل و یک فیلمی از جزامیها در اسایشگاهی در تبریز ساخت. به نام خانه سیاه است که در جشنواره اوبرهاوزن جایزه نخست را دریافت کرد. او چندین سفر به فرانسه ، المان،ایتالیا کرد و در فستیوال های مختلفی شرکت کرد.رفته رفته تبدیل به یکی از چهرهای سرشناس ایران شد.
سرانجام در بیست و چهارم بهمن سال هزارو سیصدو چهل پنج بر اثر یک سانحه مشکوک رانندگی کشته شد.
بخشی از شعر ایمان بیاور به اغاز فصلی سرد:
و این منم
زنی تنها
در آستانهی فصلی سرد
در ابتدای درک هستی آلودهی زمین
و یأس ساده و غمناک آسمان
و ناتوانی این دستهای سیمانی
زمان گذشت
زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت
چهار بار نواخت
امروز روز اول دی ماه است
من راز فصلها را میدانم
و حرف لحظهها را میفهمم
نجات دهنده در گور خفته است
و خاک، خاک پذیرنده
اشارتیست به آرامش
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.