كتاب سه تار
كتاب سه تار نوشته جلال آل احمد
جلال آلاحمد (۱۱ آذر، ۱۳۰۲، تهران(اصالتاً طالقانی) – ۱۸ شهریور ۱۳۴۸، اَسالِم، گیلان) نویسنده و مترجم ایرانی و همسر سیمین دانشور بود.
یک سه تار نو و بی روپوش در دست داشت و یخه باز و بی هوا راه می امد. از پله های مسجد شاه به عجله پایین امد و از میان بساط خرده ریز فروش هاطس و از لی مردمی که در میان بساط گسترده ی انان ، دنبال چیزهایی که خودشان هم نمی دانستند ، می گشتند ، داشت به زحمت رد می شد. سه تار را روی شکم نگه داشته بود و با دست دیگر ، سیم های ان را می پایید که که به دگمه ی لباس کسی یا به گوشه ی بار حمالی گیر نکند و پاره نشود. عاقبت امروز توانسته بود به ارزوی خود برسد.دیگر احتیاج وقتی به مجلسی می خواهد برود ، از دیگران تار بگیرد و به قیمت خون پدرشان کرایه بدهد و تازه بار منت شان را هم بکشد. موهایش اشفته بود و روی پیشانی اش می ریخت و جلوی چشم راستش را می گرفت .گونه هایش گود افتاده و قیافه اش زرد بود.ولی سر پا بند نبود و از وجد و شعف می دوید.اگر مجلسی بود و مناسبتی داشت ، وقتی سر وجد می امد ، می خواند و تار می زد و خوشبختی های نهفته و شادمانی های درونی خود را در همه نفوذ می داد.ولی حال میان مردمی که معلوم نبود به چه کاری در ان اطراف می لولیدند ، جز اینکه بدود و خود را زودتر به جایی برساند چه می توانست بکند؟از خوشحالی می دوید و به سه تاری فکر می کرد که اکنون مال خودش بود. فکر می کرد که دیگر وقتی سرحال امد و زخمه را با قدرت و بی اختیار سیم های تار آشنا خواهد کرد ، ته دلش از این واهمه خواهد داشت که مبادا سیم ها پاره شود و صاحب تار ، روز روشن او را از شب تار هم تارتر کند .از این فکر راحت شده بود.فکر می کرد که از این پس چنان هنرنمایی خواهد کرد و چنان داد خود را از تار خواهد گرفت و چنان شوری از ان برخواهد اورد که خودش هم تابش را نیاورد و بی اختیار به گریه بیافتد . حتم داشت فقط وقتی که از صدای ساز خودش به گریه بیافتد ، خوب نواخته …
داستان و مقاله پنج داستان (۱۳۵۰) نفرین زمین (۱۳۴۶) ارزیابی شتابزده (۱۳۴۳) سنگی بر گوری (نوشتهٔ ۱۳۴۲، چاپ ۱۳۶۰) غرب زدگی (۱۳۴۱) نون والقلم (۱۳۴۰) مدیر مدرسه (۱۳۳۷) سرگذشت کندوها (۱۳۳۷) زن زیادی (۱۳۳۱) سه تار (۱۳۲۷) از رنجی که میبریم (۱۳۲۶) دید و بازدید (۱۳۲۴) در خدمت و خیانت روشنفکران (انتشار پس از مرگ)[۱۱] سفر به ولایت عزراییل مکالمات یک چاه و دو چاله نیما چشم جلال بود در خدمتیم اسرائیل، عامل امپریالیسم (چاپ کتاب در تاریخ مهر ۱۳۵۷) سفرنامه و مشاهدات خسی در میقات (۱۳۴۵) سفر روس سفر آمریکا جزیرهٔ خارک درّ یتیم خلیج فارس (مشاهدات، ۱۳۳۹) تاتنشینهای بلوک زهرا (مشاهدات، ۱۳۳۷) اورازان (مشاهدات، ۱۳۳۳)- که پس از بازدید از این منطقه که سرزمین اجدادی او بوده است، نگاشته شده. ترجمه تشنگی و گشنگی (با هزارخانی، ۱۳۵۱) چهل طوطی (با سیمین دانشور، ۱۳۵۱) عبور از خط (با هومن، ۱۳۴۶) مائدههای زمینی (با پرویز داریوش، ۱۳۴۳) کرگدن (۱۳۴۵) بازگشت از شوروی (۱۳۳۳) دستهای آلوده (۱۳۳۱) سوء تفاهم (۱۳۲۹) بیگانه (با خبرهزاده، ۱۳۲۸) قمارباز (رمان) (۱۳۲۷)[۱۲]
برای فرستادن دیدگاه، باید وارد شده باشید.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.
برای فرستادن دیدگاه، باید وارد شده باشید.
محصولات پیشنهادی
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.