كتاب اسیر زمان
كتاب اسیر زمان نوشته اسماعیل فصیح
اسیر زمان. رمانی از اسماعیل فصیح (تولد:2 اسفند 1313)، نویسندهی ایرانی، که در1373 منتشر شد. این داستان متأثر است از وقایع بعد از انقلاب و از تحول فکری نویسنده حکایت دارد. حوادث داستان از زبان جلال آریان که در اغلب رمانهای فصیح نقش راوی و در عین حال، یکی از قهرمانان را داراست به توصیف درمیآید. این بار زندگی او را از 1342، زمانی که از امریکا برگشته و به استخدام شرکت نفت درآمده است، تاسالهای پس از انقلاب و تا اواخر 1366 پی میگیریم. آریان در مأموریتی آموزشی، عازم اهواز میشود تا در هنرستان شرکت نفت به تدرس بپردازد. در میان دانشجویان او، جوانی مستعد و کوشا، به نام علی ویسی، بیش از دیگران مورد توجه وی قرار میگیرد و به تدریج، روابطی دوستانه و صمیمانه بین شاگرد و استاد برقرار میشود.
در همین مناسبات دوستانه است که آریان از وقایع تلخ دوران طفولیت علی ویسی و نیز تمایلات ضد رژیم شاهنشاهی و فعالیتهای پنهان او و جمعی از دانشجویان که در عین ضدیّت با شاه دارای گرایشهای گوناگوناند، مطلّع میشود. حضور سروانی ساواکی به نام نفیسی در اهواز، مسیر زندگی علی ویسی را دچار تلاطم و دگرگونی میسازد. نفیسی که مردی میانسال، پولپرست و خوشگذران و دارای زبان و رفتاری عامیانه و جلف است، از شهناز گنجوی پور که هم دورهی علی ویسی و مورد علاقهی اوست، تقاضای ازدواج میکند. اما پس از دریافت پاسخ منفی، از در ارعاب درمیآید و با استفاده از مقام ساواکی خویش، هم پدر شهناز و هم علی ویسی را با اتهامات واهی به زندان میاندازد.
دختر جوان، پس از چندی به ناچار به ازدواج با سروان نفیسی تن در میدهد تا سبب رهایی پدر و مرد محبوبش از زندان شود. سالهای بعد، زندگی جلال آریان به تدریس در اهواز و آبادان و مسافرتهای گوناگون به تهران و امریکا میگذرد و زندگی علی ویسی صرف تحصیل و کار و مبارزات پنهان درسازمانهای دانشجویی هوادار خط امام خمینی سپری میشود. در این میان، شهناز نگون بخت و اسیر شکنجهگاه ساواکی منزل نفیسی با انواع ضرب و شتم و محدودیتها و تحمل تیغ سلمانی نفیسی _ که هراز چندگاهی موهای سر او را از ته میتراشد _ به تدریج تعادل روانی خود را از دست میدهد و دچار بحران میشود. سرانجام، انقلاب مردمی ایران با مجاهدتهای تودههای مردم و به خصوص همکاری حیاتی کارکنان شرکت نفت در جنوب، به ثمر میرسد و بساط رژیم طاغوت و ساواک و تشکیلات حکومت فاسد فرو میپاشد. سروان نفیسی که با لباس مبدل زنانه سعی در فرار از آبادان دارد به همت آریان دستگیر و به دست علی ویسی که اکنون از مهرههای مهم تشکیلات انقلابی جنوب است، تحویل دادگاه انفلابی میشود. شهناز که کاملاً دچار اختلال حواس و نسیان شده است به بخش روانی بیمارستان آبادان منتقل و مقدمات طلاق او از نفیسی با مساعدت آریان فراهم میشود.
اکنون یگانه نگرانی آریان و افسانه، مادر علی، رهایی کامل از سرهنگ نفیسی و پایان دادن به اثر شوم او بر زندگی شهناز و افسانه است، پیش از آن که علی ویسی از راز سرهنگ مطلع شود؛ زیرا سرهنگ نفیسی کسی جز پدر علی نیست که در سالهای جوانی در اهواز، افسانهی جوان چهارده ساله را به عقد خویش درآورده بود، اما پس از تولد علی، با شناسنامههای افسانه و علی و عقدنامهی قلابی و بدون گرفتن حکم طلاق ناپدید و زن و نوزاد را بی هویت برجا نهاده بوده است. سرهنگ نفیسی به اعلام انقلابی محکوم میشود؛ اما با برملا کردن راز خویش نزد علی ویسی، از چنگال مرگ نجات مییابد. سرانجام ازدواج علی ویسی با شهناز، و آریان با افسانه صورت میگیرد. اما عمر روزهای آرامش و صفا و یکرنگی آنها با شروع جنگ تحمیلی به پایان میرسد. در اولین بمبارانهای آبادان، افسانهی شهید و شهناز مجروح به بیمارستان منتقل میشوند و سرهنگ نفیسی از زندان متواری میگردد. شهناز، در بیمارستان، قربانی کینه و انتقام سرهنگ میشود و به دست او به قتل میرسد و علی ویسی، جزو اسرای جنگی، به عراق انتقال مییابد. پس از رهایی علی ویسی از اسارت و جستجوهای آریان، عاقبت محل اختفا و هویت جدید سرهنگ نفیسی آشکار میشود. علی ویسی در مواجهه با سرهنگ، تنها به ابراز انزجار و شماتت و نواختن ضربههایی به صورت او اکتفا میکند؛ اما ازندگی پر نکبت تفیسی همان شب بر اثر سکته ی قلبی به پایان میرسد.
رمان اسیر زمان را میتوان جزء ادبیات انقلاب به شمار آورد. نویسنده، ضمن برشمردن رئوس حوادث تاریخی، چه در دوره قبل از انقلاب و چه پس از آن و شمّهای از شکلگیری مجازات مردمی، استادانه میان این حوادث و زندگی قهرمانان خویش رابطه برقرار میسازد. تقابل سرهنگ نفیسی با علی ویسی و افسانه و شهناز در واقع، تمثیل و پژواک تقابل بسیار عظیمتری است میان حکومتی خودکامه ومردم ستم دیده. داستان به روانی و با ساختاری ساده و فارغ از بعضی پیچیدگیهای بیان فلسفی و عرفانی و خصوصیات سبک نویسنده، نظیر رجعت به گذشتههای متعدد، به پیش ازسایر نوشتههای فصیح مشهود است. راوی به شرح وقایع تاریخی اکتفا نمیکند و با تشریح روابط قهرمانان و خصوصیات شخصیتی و اخلاقی آنان، کار شخصیتپردازی را نیز، بی مدد گرفتن از گفتگوها انجام میدهد. اما شخصیت خود آریان نیز، هرچند لودگیها و غالب خصوصیات شخصیتی خویش را هم چنان داراست، دچار تحول چشمگیر میشود. اوکه همیشه، وبه خصوص در سراسر این رمان ، درقبال حوادث پیرامون حالتی منفعل ونقش نظاره گر دارد، برای نخستین بار ، تحت تأثیر اتقلاب ،حالت پویایی و فعال به خود می گیرد و ، با دستگیر کردن نفیسی و پی گیری اعدام او و نیز با برقرار ساختن پیوند زناشویی با افسانه، تحول شخصیتی و رشد فکری خویش را به نمایش میگذارد. اما خمیرمایهی فلسفی شخصیت او که همواره نگاهی به مرگ و جبر زمان و مکان دارد و در این اثر با تعبیر «اسیر زمان» بیان میشود ، از او جدا نمیگردد.
آناهید اجاکیانس. فرهنگ آثار ایرانی اسلامی. سروش
برای فرستادن دیدگاه، باید وارد شده باشید.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.
برای فرستادن دیدگاه، باید وارد شده باشید.
محصولات پیشنهادی
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.