کتاب نمایشنامه کرگدن نوشته اوژن یونسکو
نمایشنامه کرگدن یک نمایشنامه سمبولیک در غالب ابزورد می باشد و قصه فردی به نام برانژه است که در حال دوری از مسخ شدن یا کرگدن شدن است و این یک نوع دوری و استعاره از دیکتاتوری و دوری از دیکتاتوری است
اوژن یونسکو نمایشنامهنویس و نویسنده فرانسوی با اصلیت رومانیایی است. او در سال ۱۹۷۰ به عضویت فرهنگستان فرانسه درآمد. او را بارزترین نماینده تئاتر پوچی مینامند. یونسکو بعضی از نمایشنامههایش را ابتدا به صورت داستان کوتاه نوشته و بعد به صورت نمایشنامه درآورده است. « کرگدنها » یکی از اینهاست که از مجموعه داستانهای او عکس سرهنگ ( 1962 ) انتخاب و ترجمه شده است. استقبال از نوشتههای یونسکو در سالهای اول بیشتر از سوی منتقدان بود تا از جانب خوانندگان یا تماشاگران نمایشنامههایش. از اواخر دههی پنجاه میلادی توجه و علاقهی مخاطبان نیز اندک اندک رو به افزایش گذاشت و با بر صحنه رفتن «کرگدنها»، ۱۹۵۸، راه برای ایستادن بر قلهی تاتر اروپا هموارتر شد. یونسکو بارها از این که برچسب خاصی بر آثارش بزنند ابراز ناخرسندی کرده است. تاریخ ادبیات اما نشان میدهد تصمیم در این مورد معمولا از عهده و اختیار مولف خارج است. این مخاطبان، منتقدان، تاریخنویسان و نظریهپردازان ادبی هستند که جایگاه و سبک هنرمندان را تعیین و تعریف میکنند. و همینها یونسکو را پیشگام رویکردی تازه به نمایشنامهنویسی معرفی میکنند که به “تاتر آبسورد Absurdes Theater مشهور است. گرگدنها” در کنار “در انتظار گودو”ی ساموئل بکت شاخصترین نمونههای تاتر آبسورد به شمار میرود. بسیاری از منتقدان این نوع تاتر را هنر نمایش در قرن بیستم میدانند. هنری که تمام قواعد تاتر کلاسیک را، که از زمان ارسطو تا اواخر قرن نوزدهم حاکم بلامنازع صحنهها بود، چنان کنار گذاشت که برخی آن را «ضد تاتر» خواندهاند. تاتر آبسورد با کنار گذاشتن قالبهای پذیرفته شده در واقع فکر و فلسفهی دنیای مدرن را به چالش میکشد و بیهودگی، پوچی و بیمعنایی موقعیت انسان مدرن را آشکار میکند، جنبههای آرمانی و حماسی نمایشهای کلاسیک را کنار میگذارد تا نمایشگر پریشانی و بیمعنایی برخی از موقعیتهای انسان امروز باشد. این تاتر به تناسب رویکرد خود به جهان مدرن، در موفقترین نمونههایش از کنار هم قرار گرفتن گفتارها و رفتارهایی شکل میگیرد که ظاهرا هیچ ارتباط منطقی با یکدیگر ندارند. در این نمونهها هیچ موقعیت یا پیامی به شیوهی گذشته و در توالی مرسوم صحنههای نمایشهای کلاسیک بازگفته نمیشود، بلکه چیز دیگری که واقعیت انسان مدرن فرض شده به نمایش گذاشته میشود. صحنهها بدون هیچ ارتباط منطقی ظاهری کنار هم قرار میگیرند تا جلوهای از بیمعنایی و سطحی بودن زندگی را باشند. یونسکو زمانی در توضیح نگاه خود به جهان گفته بود: «آبسورد چیزی است که هدفی پیش رو ندارد…. انسانی که ریشههای اعتقاد، اساطیر و باورهایش گسسته شده، از دست رفته و تمام اعمالش بیمعنا، آبسورد و بیفایده است.» اوژن یونسکو روشنفکری چپگرا بود که تقریبا در تمام آثارش با نگاهی انتقادی به مسائل اجتماعی و سیاسی زمانهی خود پرداخت. با این همه دانشجویان و چپگرایان طرفدار جنبش اعتراضی ۱۹۶۸ به دلیل برخورد انتقادی او با این جنبش در یکی از آثارش از او رویگردان شدند. یونسکو که در سالهای آخر عمرش از افسردگی شدید رنج میبرد، بدون نوشتههای دو دههی آخر عمرش نیز به جایگاهی ویژهای در نمایشنامه نویسی فرانسه و جهان دست یافته بود. ظاهرا آثار هیچ نمایشنامهنویس فرانسوی زبانی به اندازهی آثار یونسکو در جهان بر صحنه نرفته است. افسردگی سالهای آخر عمر و تلخی مضامینی که یونسکو در آثارش به نمایش میگذارد، هیچ کدام باعث نمیشود که نمایشنامههای او از شوخطبعی و سرزندگی کمبهره باشند. مهمترین نمایشنامههای او : درس( 1951 )، صندلیها(1952)، آمده یا چگونه میتوان از شرش خلاص شد(1954 )، مستأجر جدید(1957 )، کرگدنها(1960 )، شاه میمیرد(1962 )، تشنگی و گرسنگی(1966 )، مکبت( 1972 ) .برای خرید کتاب چگونه فیلم داستانی بسازیم با ما تماس بگیرید
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.