ارنستو گوآرا در چهاردهم ژوئن سال هزارو نهصدو بیست و هشت در یک خانواده شش نفری در آرژانتین به دونیا امد. خانواده او از خانوادهای سرشناس و اشرافی بودند، پدر بزرگش یکی از پولدارترین افراد امریکای جنوبی بود و از طرف جد مادری نیز به خوزه دلا سرنا اخرین فرماندار مقتدر اسپانیا میرسد.خانواده او گرایشهای چپی داشتند و او از همان دوران کودکی با مسائل سیاسی و تفکر سیاسی اشنا شد. هر چند او از همان دوران نوجوانی مشکلات تنفسی داشت ولی روحیه سرسخت و مبارزه طلبش او را یاری میکرد که یک ورزشکار خوب باشد که در ورزشهای مثل راگبی ، گلف ، تیر اندازی، شنا، شطرنج ،دوچرخه سواری ، و فوتبال جز افراد درجه یک باشد.
علاقه او به مردم وکمک کردن به افراد فقیر باعث شد در سال هزارو نهصدو چهل وهشت برای تحصیل در رشته پزشکی به دانشگاه بوئنس آیرس برود..
او تشنه شناخت جهان بود و برای شناخت مردم دست به سفر های مختلفی با دوچرخه و موتور سیکلت زد و از اوضاع نابسامان مردم فقیر و استسمار انها توسط نظام سرمایه داری به شدت اندوهگین بود و دیدار با کشاوزها و افرادی که در معدنها و اردوگاها با سختی و فقر کارمیکردند و ودیدار با افراد جزامی او را به شدت خشمگین از نظام سرمایه داری کرده بود و زمینه سازه مبارزات چریکی اش شد….
ارنستو چه گوارا که او را (ال چه) یا (چه ) هم مینامیدند درسال هزارو نهصدو پنجاو پنج در شهر میکزیکو با فیدل کاسترو مبارز کوبایی اشنا شد و این اشنایی زمینه ساز فعالیتهای سیاسی و چیرکی ارنستو چگوارا علیه نظام دیکتاتوری سرمایه داری شود…
کتاب حاضر خلاصه ای از زندگی او و شرح مبارزات و خاطرات روزانه او میباشد
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.