کتاب خاطرات دلبرکان غمگین من نوشته گابریل گارسیا مارکز
کتاب خاطرات روسپیان سودا زده من اثر گابریل گارسیا مارکز
کتاب خاطرات دلبرکان غمگین من اين رمان كه آخرين رمان گابريل گارسیا ماركز بوده است يك شاهكار عاشقانه در زندگي يك پير مرد تنهاست كه بعد گذشت ساليان دراز عشق در وجودش جان مي گيرد
او در سال ۱۹۴۱ اولین نوشتههایش را در روزنامهای به نام Juventude که مخصوص شاگردان دبیرستانی بود منتشر کرد و در سال ۱۹۴۷ به تحصیل رشتهٔ حقوق در دانشگاه بوگوتا پرداخت و همزمان با روزنامه آزادیخواه الاسپکتادور به همکاری پرداخت. در همین روزنامه بود که گزارش داستانی سرگذشت یک غریق را بصورت پاورقی چاپ شد.[۱] در سال ۱۹۵۴ به عنوان خبرنگار الاسپکتادور به رم و در سال ۱۹۵۵ پس از بسته شدن روزنامهاش به پاریس رفت. در سفری کوتاه به کلمبیا در سال ۱۹۵۸ با نامزدش مرسدس بارکاپاردو ازدواج کرد. در سالهای بین ۱۹۵۵ تا ۱۹۶۱ به چند کشور بلوک شرق و اروپایی سفر کرد و در سال ۱۹۶۱ برای زندگی به مکزیک رفت. در سال ۱۹۶۵ شروع به نوشتن رمان صد سال تنهایی کرد و آن را در سال ۱۹۶۷ به پایان رساند. صد سال تنهایی در بوینس آیرس منتشر شد و به موفقیتی بزرگ و چشمگیر رسید و به عقیدهٔ اکثر منتقدان شاهکار او به شمار میرود. او در سال ۱۹۸۲ برای این رمان، برندهٔ جایزه نوبل ادبیات بوده است.[۲] در سال ۱۹۷۰ کتاب سرگذشت یک غریق را در بارسلون چاپ کرد و در همان سال به وی پیشنهاد سفارت(کنسولگری؟) کلمبیا در اسپانیا به وی داده شده که وی این پیشنهاد را رد کرد و یک سفر طولانی به مدت ۲ سال را در کشورهای کارائیب آغاز کرد و در طول این مدت کتاب داستان باورنکردنی و غمانگیز ارندیرای سادهدل و مادربزرگ سنگدلاش را نوشت که جایزه رومولوگایه گوس بهترین رمان را بدست آورد. وی سپس دوباره به اسپانیا برگشت تا روی دیکتاتوری فرانکو از نزدیک مطالعه کند که حاصل این تجربه رمان پاییز پدرسالار بود.[۳] در اوایل دهه ۸۰ به کلمبیا برگشت ولی با تهدید ارتش کلمبیا دوباره به همراه همسر و دو فرزندش برای زندگی به مکزیک رفت. او در سال ۱۹۹۹ رسماً مرد سال آمریکای لاتین شناخته شد و در سال ۲۰۰۰ مردم کلمبیا با ارسال طومارهایی خواستار پذیرش ریاست جمهوری کلمبیا توسط مارکز بودند که وی نپذیرفت. مارکز یکی از نویسندگان پیشگام سبک ادبی رئالیسم جادویی است، اگرچه تمام آثارش را نمیتوان در این سبک طبقهبندی کرد. پزشکان در سال ۲۰۱۲ اعلام کردند که مارکز به بیماری آلزایمر مبتلا شده است
-ساعت شوم (به اسپانیایی: La mala hora) ترجمه احمد گلشیری، انتشارات نگاه، 1362 ۱۹۶۷-صد سال تنهایی، (به اسپانیایی ترجمه بهمن فرزانه، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۵۳. همچنین ترجمه توسط رضا دادویی، نشر سبزان ۱۹۷۵-پاییز پدرسالار، (به اسپانیایی: El otoño del patriarca) ترجمه کیومرث پارسای، انتشارات آریابان ۱۹۸۵-عشق سالهای وبا، (به اسپانیایی: El amor en los tiempos del cólera)، ترجمه کیومرث پارسای، انتشارات آریابان ۱۹۸۹-ژنرال در هزارتوی خود، (به اسپانیایی: El general en su laberinto) ترجمه هوشنگ اسدی، چاپ میهن (کتاب مهناز)، چاپ دوم:۱۳۷۰ ۲۰۰۴-خاطرات روسپیان غمگین من، (به اسپانیایی: Memoria de mis putas tristes)، کاوه میرعباسی، ۱۳۸۶. (این کتاب پس از انتشار در ایران توقیف شد ) داستانهای کوتاه ۱۹۵۵-طوفان برگ ۱۹۶۱-کسی به سرهنگ نامه نمینویسد، احمد گلشیری ۱۹۶۲-تشییع جنازه مادربزرگ، احمد گلشیری ۱۹۷۲-داستان باورنکردنی و غمانگیزارندیرا و مادربزرگ سنگدلاش ۱۹۸۱-گزارش یک مرگ ۱۹۹۲-زائران غریب (مجموعه داستان کوتاه، همچنین با عنوان قدیس) ۱۹۹۴-از عشق و شیاطین دیگر غیر داستانی ۱۹۷۰-زیباترین غریق جهان. ترجمه رضا قیصریه، کتابهای روزگار ما، تابستان ۱۳۵۹ ۱۹۸۲-بوی خوش گواوا ۱۹۸۶-سفر پنهانی میگل لیتین به شیلی ۱۹۹۶-گزارش یک آدمربایی، ترجمه جاهد جهانشاهی، نشر آگه، ۱۳۷۶ ۲۰۰۲-زیستن برای بازگفتن، انتشارات کاروان مجموعه داستانهای کوتاه در ایران چندین مجموعه داستان کوتاه از مارکز به چاپ رسیده که بیشتر آنها از کتابهای مختلف وی جمعآوری شدهاند و نسخه مشابهی در کتابهای اصلی نویسنده ندارند. ۱۳۷۳-پرندگان مرده، احمد گلشیری، انتشارات نگاه ۱۳۸۱-روزی همچون روزهای دیگر، نیکتا تیموری، انتشارات آریابان ۱۳۸۱-زنی که هرروز راس ساعت ۶ صبح می آمد، نیکتا تیموری، انتشارات آریابان ۱۳۸۱-قدیس، قهرمان نوری، انتشارات آریابان ۱۳۸۵-بهترین داستانهای کوتاه گابریل گارسیا مارکز، احمد گلشیری، انتشارات نگاه ۱۳۸۵-زیباترین غریق جهان / بهترین داستانهای کوتاه گابریل گارسیا مارکز، رضا دادویی، نشر سبزان.برای خرید کتاب خاطرات دلبرکان غمگین من با ما تماس بگیرید
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.